به نام خدا و براي خدا
اول سلام و بعد سلام و سپس سلام / با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام
سال 92 :« والله العلي العظيم اگر مشکلات کشور، راه حل نداشت، من کانديد نميشدم.»
سال 92 : «راه حل هاي صد روزه براي حل مشکلات داخلي و خارجي دارم.»
سال 96 :«من کي گفتم مشکلات را صدروزه حل ميکنم؟»
سال 98 :«دولت نه در سياست خارجه اختيار دارد . نه اختيار فرهنگ و صدا و سيما در دست دولت است . چيزي از دولت ميخواهيد که اختياري ندارد و اختيارات بايد با امکانات متناسب باشد.»
جملات فوق توسط يک فرد کودن، شياد، پريشان احوال، متوهم و لامذهب بيان نشده، بلکه از سوي فردي است که علاوه بر لباس روحانيت، از اول انقلاب هم در سطوح مختلف مديريتي کشور، حضور داشته و آن کسي نيست، به غير از حسن روحاني ليبرال غربزده!
شايد اگر مردم ايران گوينده سخنان را نشناسند، او را يک فرد ديوانه، فريبکار، بيدين، دروغگو، مأمور سازمانهاي جاسوسي و فرصت طلب معرفي نمايند! لذا قضاوت در اين رابطه را به ملت فهيم ايران واگذار ميکنم که چرا، فردي مسلمان تا اين حد از اخلاق و دين سقوط نمايد و با کليد تزوير و قسم جلاله، مردم براي حل مشکلات اقتصادي به او رأي دهند، اما سال 98 در اوج بحران اقتصادي عمدي! منافقانه بگويد؛ اختيار ندارم!
به نظرتان؛ آيا بجاي چاپ داستان چوپان دروغگو در کتاب فارسي ابتدايي، حسن روحاني دروغگو چاپ نشود؟
والسلام
درباره این سایت