به نام خدا و براي خدا
اول سلام و بعد سلام و سپس سلام / با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام
يک حديث، يک خاطره و يک ضربالمثل
1-امام علي عليه السلام ميفرمايد: «يستدل علي ادبار الدول باربع ، تضييع الاصول ، والتمسک بالغرور وتقديم الاراذل وتاخير الافاضل » چهار چيز باعث سقوط حکومت ميشود :الف-اصول اساسي را ضايع نمودن. ب- به جاه زودگذر دنيا مغرور شدن. ج-فرومايگان را مقدم داشتن. د-فرزانگان را کنار گذاشتن.
2-مارشال تيتو يوگسلاوي رهبر يوگسلاوي سابق، در جمع دانشجويان خارجي اين خاطره را بازگو مي کند:
چندسال پس از پيروزي انقلاب و استقرار دولت از کا گ ب(سازمان جاسوسي شوروي) به من اطلاع دادند که در کابينه شما يک جاسوس سازمان جاسوسي امريکا ‘سيا ‘وجود دارد . وي را شناسايي و دستگير کنيد.
تيتو ميگويد: تمام تلفن ها و مکاتبات و رفتار افراد کابينه را تحت کنترل قرار داديم و پس از مدتي مايوس شديم هيچ نشاني از جاسوس پيدا نکرديم. پس از مدتي جستجو، نااميدانه و عاجزانه درخواست شناسايي و معرفي جاسوس در کابينه را از شوروي کردم. از “ک گ ب” اطلاع دادند که “معاون اول تو در کابينه جاسوس سازمان سيا است.”
تيتو از اين خبر متحير مي شود و پس از اتمام يکي از جلسات کابينه از وي ميخواهد بماند. سپس اسلحه را روي شقيقه معاون اول گذاشتم و از وي سوال کردم آيا تو جاسوس سيا هستي؟ او که متوجه شد، قضيه لو رفته است به جاسوسي خود اعتراف نمود.
تيتو از او سوال کرد از چه وقت با سيا همکاري مي کني؟ معاون اول گفت: از زمان دانشجويي! تيتو: در اين مدت با تمام کنترل هاي امنيتي، هيچ ارتباطي با سيا، از تو کشف نشد؟ معاون اول: هم الان نيز هيچ ارتباطي با سيا ندارم. تيتو: چگونه عضوي هستيد که ارتباط نداريد؟ معاون اول: سيا مسئوليتي به من واگذار کرده که وظيفهام را انجام ميدهم! تيتو: مسئوليت تو چيست؟ معاون اول: به من ماموريت داده شده تا “در سپردن پستها به افراد غير تخصصي و نا همسو عمل کنم ” و تا کنون هم اين گونه عمل کردهام!
تيتو ميگويد: نگاهي کردم به افراد کابينه و مديران ارشد ديدم همين طور است! هيچ کس سر جاي خودش نيست ! مثلا طرف دکتراي کشاورزي دارد ولي وزير نيرو است و يا ديگري برق خوانده اما وزير مسکن است! طرف دکتراي خريدني گرفته وزير صنعت است و يا طرف اصلا سواد اقتصادي ندارد وزير اقتصاد است .
سپس معاون اول و جاسوس تيتو مي گويد: تحليل سيا اين بوده و هست که با اين روش، انقلاب بدون کودتا و حمله خارجي از درون متلاشي مي شود.
3-يه روز ملا نصر الدين براي تعمير بام خانه خود مجبور شد مصالح ساختماني را بر پشت الاغ بگذارد و به بالاي پشت بام ببرد. الاغ هم به سختي از پله ها بالا رفت.
ملا مصالح ساختماني را از دوش الاغ برداشت و سپس الاغ را بطرف پايين هدايت كرد. ملا نميدانست كه خر از پله بالا ميرود، ولي به هيچ وجه از پله پايين نميآيد. هر كاري كرد، الاغ از پله پايين نيامد. ملا الاغ را رها كرد و به خانه آمد تا استراحت كند. در همين موقع ديد الاغ دارد روي پشت بام بالا و پايين ميپرد. وقتي كه دوباره به پشت بام رفت، مي خواست الاغ را آرام كند كه ديد الاغ به هيچ وجه آرام نميشود. برگشت و بعد از مدتي متوجه شد كه سقف اتاق خراب شده و پاهاي الاغ از سقف آويزان شده است. بالاخره الاغ از سقف به زمين افتاد و مرد. بعد ملا نصرالدين گفت: لعنت بر من كه نميدانستم كه اگر خري به جايگاه رفيع و پست مهمي برسد، هم آنجا را خراب ميكند و هم خودش را ميكشد.
والسلام
درباره این سایت